بسم محبوب الحسین
رسالت...اسلام...شیعه...سقیفه...سیلی...استخوان در گلو...خار در چشم...پهلوی شکسته...غربت...تاسوعا...دلهره...تشنگی...شب وداع...دشمن بی امان...یار بی وفا...عاشورا...ظهر...آفتاب سوزان...چشمان خونبار...کودکان بی تاب... شیرخواره ی تشنه...مادر تکیده...عباس...علی اکبر...قاسم...سکینه...رقیه....عطش...زینب...دست برادر...کمر حسین...ایثار...حسین...حسین...حسین...دل زینب...حنجره ی حسین...دل زینب...حنجره ی حسین...گودال قتله گاه...تلّ زینبیه...شمر...سینه....خنجر...گلو...خون...خون...خون...دل زینب...دل زینب...شانه ی آسمان... دشت زمین...فریاد...شیون...ناله...دشمن...صحرا...غروب...خیمه...آتش...گوشواره...دل های کوچک...سینه های بی قرار ...شب بیابان... اسب های دونده... شمریان بی رحم... کودکان حسین...یتیم...زنجیر...شام...زینب...رسالت...اسلام...سجاد...40...40...40...جابر...محبوب...کاروان...گمشده ی یتیم...صحرای سوزان...پیکر برادر...داغ دل...خون دل...باز شدن زخم...شیعه...شیعه...شیعه...اباصالح...هر سال...هر لحظه...اربعینی دوباره...دل مولا...ناله ی شبانه...چشمان اشکبار...دعا...دعا...دعا...اللهم عجّل لولیک الفرج...اللهم عجّل لولیک الفرج...اللهم عجّل لولیک الفرج
کربلا رفته ای؟ دیده ای؟ چشیده ای؟
امشب کربلا عشق بازی به پا شده....