سلام آجي
خوبي؟ خوشي؟ سلامتي؟
چه دوست خوبي هستي تو. کاش همه ي دوست ها مثل تو با وفا بودند.
من هم اميدوارم بهار و شهيده دوباره بنويسند.
اميدوارم اون کسي که باعث شکسته شدن دل بهاري بهار عزيزم شده، هر چه زودتر به مجازات کردار زشتش برسه.
راستي آجي ميدوني چرا سي مرغت شده 28 تا؟!
چون من همزمان با به روز شدن اين پستت 28 سالم شده، برم پارسي يارم را تغيير بدم. ولي اميدوارم سي مرغت همچنان سي تا بمونه.
ميگم من هر چي مي شمرم اين لينك هاي تو اگه بهار و شهيده را باهاش حساب كنم 28 تا ميشه. اون دو تاي ديگه كيا هستن؟ بهار و شهيده كه اينجا لينكشون اومده.
براي سي ماندن ِ سي مرغ, نيرويي شکست ناپذير لازم بود
به نام ايمان!
کاش در ورق هاي مجازي دنيايي که در آن با هم آشنا شده ايم, ايمان را فرا بگيريم...
سلام عليكم
خيلي قشنگ نوشتي
به هامان را آكنده از عطر حضور شهيد شريفي ها كنيم و شفاعتشان را گدايي
جدا عالي بود راستي دعوا نكنيد چيز بديه
موفق
منتظر
يا علي
ببين بي زحمت كنار اسمم دو سه تا ستاره بذار كه يعني خيلي دوستم داري
همين... اره... كاري نداري؟
برم من...
تو ستاره بذار... خب من برم؟
گلم خواستي بذار ها؟؟... اره خوبه هر چي شد اينا.... پس من برم ديگه؟
مهم مشخص بودنشه ها به خودت سخت نگير گل رز.. نرگس هر چي شد...
من رفتم ديگه؟؟؟!!!
خداحافظ
چيز گل ياسم خوبه ها... يادم رفت پيشنهادش كنم...
من رفتم... برم؟
اها برم ديگه؟
خب باي باي
كاري نداري؟؟؟ خداحافظ
باي باي
.
.باي!
طبع و قلم شيريني داريد .
خوش حال مي شم از سراي منم ديدن كنيد
وقت بخير
خوشحالم كه تو دوست مجازي خودتي! :
اگر هميشه هواي دوست در سرمان مي بود
برميگردن! نه غصته! .
سلييييييييي
(سلام جديد: بيق بييييييييق!)
الهي قربون اون قلم چيزت! ... تو چه توانايي بابا!! حاليدم.. حال كردم يعني! اي ول اي ول اي ول اي ول اي ول!! جخ همينطور اي ول اي ول اي ول اي ول
بگير! اين مال تو!
باي باي باي!
سلام عسلي من الان كه مي نويسم پرده اي از اشك حجاب ، چشمانم شده است و دردي عميق تا عمق جانم نفوذ كرده است ديروزظهر سر سجاده به او گفتم كه چگونه مي توانم دل از اين دنياي حقيقي بكنم در حالي كه چنين به اين دنياي مجازي دل بسته ام ؟ گوشه ي كلبه ام نوشته بودم" به كلك بهار وابسته شدم و همه را دوست دارم" به اين مسئله مدت ها بود كه پي برده بودم اما عمقش را الان درك مي كنم.عسلي نازم اگر دست ستمگر باد گل ها را پرپر مي كند تقصير گل چيست؟اگر آفت آلودگي و پليدي ، ثمره ي تلاش باغبان را نابود مي كند گناه باغبان چيست؟تا زشتي و پليدي نباشه زيبايي ها، زيبا نميشند اين رسم طبيعت است .به داداش حسن(صادقانه با خواهرم) گفته بودم كه حجاب بدون بينش و شعور كافي نيست حجاب مخصوص زنان نيست گفته بودم كه حتي با حجاب ها هم امنيت ندارند و داشتن حجاب مشكلي از بيمار دلان حل نمي كند چه حجابي بالا تر از اين خلوت ، كه از نظر فيزيكي ، نامرئي نامرئي هستيم ؛ فرهنگ بايد عوض شود و زن بايد داراي جايگاه و منزلت خاص خود شود نه فقط در كلام نه فقط در كلام نه فقط در كلام .................................... با خودم ميگم اگه بعضي خانم ها جايگاه خودشون را پيدا مي كردند و شان و منزلت خودشون رادرك مي كردند همه به آتش اونا نمي سوختند ................. بذار سكوت كنم عسلي ............. اينا براي شما كلمه و واژه اند اما براي من سوز و آه و درده ، براي مني كه مغز استخوانم سوخته و كسي چه مي داند كه اين سوختن يعني چه؟؟؟ خانه از پاي بست ويران است خواجه چرا در بند نقش ايوان است ؟؟عسلي من پوتين هاي خاكي را دوست مي داشتيم و هواي دوست در سرمان بود و دلامون دريايي از پاكي ها بود و صدف هاش گوهري از نجابت در دل داشت و جوهره ي (ذات ) خودنوشتمون رنگ خدايي داشت .... اما دنيا تركيبي ازتضاد هاست كه دائم با هم در ستيزند ؛ كه مسلما محل پيكارشان ، زيبايي ترين صحنه ها را مي آفريند .به ساحل زيبا كه صحنه ي كارزار اقيانوس و خشكي است نگاه كن ، فلق و شفقي كه صحنه ي نبرد تاريكي و روشنايي است وحاصل نبرد ماه و خورشيد نيز خسوف .حتي صحنه ي كارزار پاكي و پليدي نيز زيباست . امروز اين جا نيز محل جنگ است كه حاصل آن، احساس عميقي است كه در دلامون به وجود آمده . به جرم كدامين گناه بايد در پستوي خانه اش بخزد؟ اكنون كه در اين پستو مي نويسد نيز امنيت ندارد . چرا يك زن نبايد در يك دنياي مجازي امنيت داشته باشد حتي درجايي كه ، كسي نمي تواند رنگ رخسارش را ببيند و صداي ظريفش را بشنود .( مثل دنياي نت ) اومده بودم كه بگم ديوار زن ها خيلي كوتاهه ، كجا مي تونه دم بزنه، كه كسي باورش كند، كسي بفهمدش ..............دلم به سوزبان خوش بود كه مواظب مسير قطاره ، دلم به فانوس دريا خوش بود كه همه را به سمت خودش مي كشد اما افسوس ..............................ديگه نمي تونم برگردم به شعور و شخصيتم توهين شده ، شان و منزلتم به خطر افتاده ؛ اون هم براي من ، بهار مغروري كه عمري اجازه نداد كسي به شخصيتش توهين كنه ، به من گفتند نبايد صورت مسئله را پاك كني ولي صورت مسئله اي كه غلط است بايد پاك شود. ترس چيز خوبيه بايد ترسيد از سگ هار ، ديوار شكسته اكنون تنها نگراني من به عنوان يه مادر و يه خواهر مشفق ،براي ديگران است ،باقي كساني كه هستند و خطر در كمين آن هاست .........دلواپسم عسلي ، نگرانم نگرانم نگرانم نگرانم فالله خير حافظا و هو الرحم الراحمين
سلام آبجي
چه با حال...خوشمان آمد...
راستي يعني سي مرغتون 28 تا شده؟خب اينطوري كه به مقصد نمي رسين نه؟پس حتما باس برين اون دو تا مرغ رو برگردونين بيارين و گر نه...
التماس دعا
بنام الله كه يادش همواره تطمئن القلوب است
يادت مي آيد ؟...آن روزها ...قراري نا گفته بر لب و آشنا بر دل گذاشتيم ؟...
گفته بوديم حال كه مي خواهيم راهمان را آغاز كنيم ...بياييم با سيد علي ، تا فتح قدس و مكه دوشادوش يكديگر مبارزه كنيم و از پاي ننشينيم ...
همچون صخره هايي محكم در برابر امواج متلاطم دريا ها مقاومت كنيم و انتظار را به صبح ظهور برسانيم ...
طيب الله ،بسي زيبا قلم !زيبا انديشه ! كه به حق الجميل و خلاقانه نوشته شده بود.
و من الله توفيق
و همچو رندان پاي بر هم نهيم و از شراب ناب الهي سر مست حضورش شويم .
خيلي زيبا و جالب بود خلاقانه بود
در ضحي (روشنايي روز ) عرش را پياده طي كنيم و سلسبيل را گواراي وجودمان گردانيم...
اين تيكه اش خيلي باحال بود !
دستت درست .