سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بسم الله


حاج آقا اصغری نژاد ، روحانی خنده رویی که سال ها اسیر زندان های بعث بود برامون از خاطرات می گفت که یکیشون خیلی جالب بود در واقع خاطره ی روزی که حسن گالیله نامیده شد.

صبحگاه بود به صف شدیم و منتظر جیره امروزمون که بالاخره باید چه شکنجه ای رو نوش جان کنیم همینطور که وایستاده بودیم یکیشون مارو صدا کرد و از جمع رفقا خارج . بردمون جلو صف و گفت:«یالا به خمینی فحش بده واِلامی ندازمت تو حوض» حالا اون موقع زمستون بود و افتادن تو حوض مساوی بود با سرما خوردگی و ذات الریه و هزار کوفت و زهرمار دیگه .  فکری شدم که چه کنم بالاخره تسلیم شدم و گفتم «بسم الله الرحمن الرحیم » و به افتخار بچه ها یک شیرجه ی جانانه زدم و لحظه ای بعد در حوض...
وقتی با لبای سیاه اومدم بیرون ، گفتم ما اگر یه وقت به امام  بد و بیراه بگیم تو دلمون اصلا این طور نیست ، همونطور که گالیله اگر گفت زمین نمی چرخه تو دلش ایمان کامل داشت که زمین می گرده ، در ضمن با حرف ما از امام هیچی کم نمی شه مگه وقتی گالیله اون حرفو زد ، زمین دیگه نچرخید؟
خلاصه نطق آنروز باعث شد که از ان پس با نام حسن گالیله شناخته بشم .

 اللهم عجل لولیک الفرج و أید قائدنا الخامنه ای 


نوشته شده در  یکشنبه 86/4/31ساعت  1:24 صبح  توسط نورالهدی 
  نظرات دیگران()

لیست کل یادداشت های این وبلاگ
یا علی
کشف یک ترکش جدید!
همان یک‏ِ جاودانه
پدرم چو دریاست!
آغازم می کنی؟
امان از واحد!
طعم خاک
ریحانه‏ام
[عناوین آرشیوشده]