سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 بسم الله

گفته اند نامه ای بنویسم به مسیح. چه بگویم در آن هم بحثی شده! شکایت؟ درد دل؟ تقاضا؟ همه مهم ست و نیاز. ولی چون موج هست خب خیلی ها می نویسند و صندوق پستی مسیح بسی پر می گردد! و بنده ی خدا هیچ نیازی هم به نامه ندارد. باید بگویم عده ی دیگری هستند که بیشتر به نامه نیاز دارند، به یک نامه ی سرگشاده ی دعوایی! و آن هم جمع بسیار دوست داشتنی و غیور ایرانی؛ مخصوصا وبلاگ نویسش! پس...

 دوست خوب بلاگر و غیرتمند من : سلام!

    می دانم که دوباره روی زخم های دیرینه ات نمک پاشیده اند. ولی تو هم باید بنشینی تا آشوب گر از راه برسد و نمک را بپاشد و بعد بیایی و بگویی ای هوار ای داد ای بیداد و شروع کنی به تبرئه؟ بیایی و نقد بزنی بر فیلم و کاریکاتورش. نمی گویم این کار ها را نکن، نه! می گویم فقط این ها نباشد. تو می نشینی و منتظر می شوی تا توهینی شود بعد بلند شوی و از خودت دفاع کنی، آخر این که رسم مبارزه نیست! 

    من می گویم هنر را با هنر جوابگو باش. وقتی تو یک فیلم هنری نمی سازی و اسلامت را معرفی نمی کنی پس چه کسی اسلام را به دیگران نشان دهد؟ پس از کجا بفهمند مسلمان کیست؟ آن ها چه از روی غرض و چه از روی جهل چیزهایی می سازند و می گویند اسلام است و تا توبیایی و بیانیه صادر کنی و محکوم کنی و امضا جمع کنی آن اثر مخرب روی اذهان جهان نشسته است.

 خود توی فیلم ساز! چند فیلم درست و حسابی ساخته ای که اسلام را بیان کنی؟ تو ای وبلاگ نویس عزیز! در سال پیامبر اعظم چند اثر هنری خلق کردی که در آن پیامبرت را به رخ جهان بکشی و بگویی آهای! پیامبر رحمت، پیامبر ماست و اسلام ما، دین پیشرفت و صلح ست؟ تو ای خبرنگار چقدر رسانه های جمعی را به خدمت خود گرفتی تا حرفت را به جهان بگویی؟ قبول کن که نکرده ای و یا کم کرده ای.

   مگر برای فیلم سیصد کم نقد کردیم و بیانیه صادر کردیم و محکومشان کردیم؟ چه فایده داشت؟ آیا آن هجوم افکار نادرست را توانستیم از ذهن بشریت دور کنیم؟ بیا دیگر جلوی این خود مشغولی ها را بگیریم و آستین همت بالا زنیم و آن طور که خودمان می خواهیم اسلام را نشان دهیم.

 

 

*باید بگویم که این حرکت ها را قبول دارم به شدت! ولی به تنهایی همان که گفتم ست! یک خود مشغولی!

**این نامه را خطاب به خودم هم نوشتم و خودم را از هیچ کدام از اتهامات کم کاری تبرئه نمی کنم.

***خیلی دوستانه و از سر دلسوزی حرف دلم را برایت گفتم، دوست دارم تو هم دوستانه پذیرا باشی و رگ گردنت بیرون نزند.

****اگر پی نوشت بالا آرامت نمی کند، از تو عذر می خواهم که رنجاندمت ولی نیاز بود، باور کن.

*****به رسم موج باید دعوت کنم، پس:

پیاده تا عرش  ،  کلک بهار ،  دم مسیحایی  ،  گفتگوی دوستانه ، خلوت من ، پنجره

 


نوشته شده در  چهارشنبه 87/1/14ساعت  11:42 عصر  توسط نورالهدی 
  نظرات دیگران()

لیست کل یادداشت های این وبلاگ
یا علی
کشف یک ترکش جدید!
همان یک‏ِ جاودانه
پدرم چو دریاست!
آغازم می کنی؟
امان از واحد!
طعم خاک
ریحانه‏ام
[عناوین آرشیوشده]